رُمانتیسم (به فرانسوی: Romantisme) یا رمانتیسیسم (به انگلیسی: Romanticism) عصری از تاریخ فرهنگ در غرب اروپا است، که بیشتر در آثار هنرهای تجسمی، ادبیات و موسیقی نمایان شد.
رمانتیسم جنبههای احساسی و ملموس را دوباره به هنر غرب وارد کرد. هنرمندان رمانتیک آزاد از چهارچوبهای تصویرگریهای سنتی، به تحقق بخشیدن ایدههای شخصی خود پرداختند.
رمانتیسیسم را همانطور که از نامش پیداست، باید نوعی واکنش احساسی در برابر خردمحوری بهشمار آورد. تمایلی به برجسته کردن خویشتن انسانی، گرایش به سوی خیال و رویا، به سوی گذشته تاریخی و به سوی سرزمینهای ناشناخته. از دید انسان رمانتیک، جهان به دو دسته خردگرا (به قول نووالیس: جهان اعداد و اشکال) و به دسته احساسات و یا بهطور دقیقتر، والاترینها و زیباییها تقسیم میشود.
رمانتیسم در اصل، جنبشی هنری بود که در اواخر قرن هجدهم و نوزدهم در ادبیات و سپس هنرهای تجسمی، ابتدا در انگلستان و سپس آلمان، فرانسه و سراسر اروپا رشد کرد. رمانتیسم تا حدودی بر ضد جامعه اشرافی و دوران روشنگری (به طور بهتر عقلانی) بود. گفته میشود که ایدئولوژی انقلاب فرانسه و نتیجههای آن این طرز فکر را تحت تأثیر خود قرار داد.
رمانتیسم را جنبشی ضد روشنگری میدانند. برلین، بهخصوص، علاقهمند به استفاده از چنین لفظی برای اشاره به این جنبش بود. درحالیکه روشنگری نهضتی فکری بهحساب میآمد که با علم و منطق و پیشرفتهای نظامهای عقلانی بشری در فهم علوم تجربی و انسانی گره خورده بود، متفکرین و هنرمندان رمانتیک، تأکید فرهنگی بر خرد را محدودکننده و سرکوبگر روح آدمی میدانستند و بر مؤلفههایی چون هنر، شور، هیجان، تخیل، مضامین معنوی، مناسک و نمادها تأکید میکردند. در میان اصحاب رمانتیک، امر خاص ارزشمندتر از امر عام بود و خاصبودن فرهنگهای بومی، تنوع و تکثر زبانهای بشری، هویتهای محلی و منحصربهفرد بودن آدمیان ستایش میشد
واژهشناسی
ابتدا صفت «رمانتیک» بود که کمکم در قرن هفدهم میلادی در بیشتر زبانهای اروپایی بر سر زبانها افتاد. این صفت که از کلمهٔ لاتینی رومانتیکوس (به لاتین: Romanticus) برگرفته شده بود به داستانهایی گفته میشد که به زبانهای عامیانهٔ اروپا (و نه به زبان لاتین) نوشته شده باشند، در شیوهٔ نوشتار نو باشند و از قوانین کلاسیک پیروی نکنند. در آن زمان که ادبیات [و هنر] بر پایهٔ عقلگرایی استوار بود اثر رمانتیک چیزی بود «عجیب و غریب، هوسباز و دروغپرداز». صد سال بعد، و ابتدا در انگلیسی و آلمانی، این واژه بار معنایی مثبت یافت و برای نشان دادن «زیبایی و دلانگیزی» یک اثر به کار رفت. کمی بعد در فرانسه به این مکتب نو که تازه داشت پا میگرفت نام رمانتیسم داده شد، برخی نیز به پیروی از استاندال از معادل ایتالیایی کلمه رمانتیسیسم استفاده کردند، اما هرگز توضیح بیشتری دربارهٔ آن ندادند. مادام دو استال اثری را رومانتیک میدانست که «به نحوی به داستانهای شهسواری وابسته باشد.» گوته آن را در برابر واژهٔ کلاسیک به کار میبرد. از منظر او رمانتیک هر چیزی بود که بیمار است و کلاسیک در برابر آن سالم است. در اروپای قرن هجدهم، رمانتیسم به گسترهای از آثار اشاره داشت که ویژگیهای گوناگونی داشتند اما در نهایت همه بیانگر حالت روحی خاص آن دوره بودند
بحث اندیشه رمانتیک را بایستی در مقولاتی چون «قرارداد اجتماعی» و «نظریه انداموار دولت» جستجو کرد که اولی در آثار افرادی چون روسو، هابز و لاک و دومی در نظریات اندیشمندانی چون هگل مشهود است.
این مکتب زاییدهٔ تمدن صنعتی و پیشرفت طبقه متوسط در سدهٔ نوزدهم میباشد. رمانتیکها به رؤیا و اندیشه خود بیش از هر انگیزه طبیعی و غیر طبیعی اهمیت میدادند و آنچه مینوشتند جلوههایی از جهان نا شناخته اندیشه و پندار بود.
خیال پردازان قرن ۱۹ توده را آنگونه که بودند تصور نمیکردند بلکه آنگونه که میخواستند باشد تجسم میساختند؛ بنابراین رمانتیسم در برابر واقعگرایی بود.
آنها برعکس کلاسیسیستها به خرد نمیپرداختند، بلکه به فرمان احساس و اندیشه گوش میدادند.
البته رمانتیکها کاوش عقلی را یکسره بیهوده نمیدانستند، بلکه معتقد بودند که عقل فقط نمایندهٔ جزئی از استعدادهای انسان است. بنابراین اغلب آنها برای درک تمامیت عالم به نگرشهای زیباشناسانه و شهودی روی میآوردند و اعتقادشان این بود که بینش عقلی از درک هستی ناتوان است.
ژان ژاک روسو از مهمترین متفکرین رمانتیک میگوید: «در نهایت، عقل راهی را در پیش میگیرد که قلب حکم میکند».
هنرمند رمانتیک توده را دشمن میداند و چون از زندگی در اجتماع خویش گریزان است به دامان خیالها و اندیشههای خویش پناه میبرد و به دورانهای باستانی و سدههای میانه و روزگار کودکی و سرزمین آرزوها و تنهایی باز میگردد.
رمانتیسم فریاد خشم و اعتراض بر ضد بندگی انسان، کشاکشهای سرمایهداری و برگرداندن به شهرهای کارگری و بر ضد صنعتگران سرمایهدار است.
بنیان رمانتیسم با ایدهآلیسم (Idealism) نزدیکی دارد و هنرمند رمانتیک زندگی و اجتماع را زاییدهٔ اندیشه میداند و دگرگونیهای توده را (بر خلاف واقعگرایان) وابسته به دگرگونیهای اندیشه بشری میداند.
نقاشی و مجسمهسازی
در زمینه هنرهای تجسمی،رمانتیسیسم با کنار نهادن خطوط خشک و مضمونهای باستانی کلاسیسیسم، حرکتی نو در طرح و رنگ بهوجود آورد. اوژن دولاکروا، کاسپار داوید فریدریش، تئودور ژریکو و گرو نمایندگان برجستهٔ این جنبش در نقاشی و داوید دانژه و باری در مجسمهسازی بودند.
فرانسیسکو گویا نابغه هنری عصر رومانتیسیسم در اسپانیا است. در آثار او نوعی حال و هوای شادی آور روکوکوی پسین را میبینیم. یکی از آثار او نقاشی کارلوس چهارم است که از نظر روانشناسی به طرزی شگفتی آور امروزی است. بزرگترین اثر اوپرده سوم ماه می است. این پرده اعدام گروهی مبارزانی را نشان میدهد که علیه نیروهای فرانسوی برخاسته بودند. او به شیوه مخصوص رومانتیکی این پرده را به تصویر در آورده تا حقیقتی شاعرانه را بیان کند. گویا تصویری را آفرید که به نمادی هولناک در دنیای جدید مبدل شده است.
تئودور ژریکو خالق اثر مشهور کلک مدوسا با وجود عمر کوتاهش یکی از پیشگامان حرکت رمانتیسیسم است. این تابلو که در اندازه هایی بزرگتر از اندازه واقعی کشیده شده لحظاتی از تلاش بازماندگان کشتی جنگی مدوسا برای علامت دادن یه یک کشتی دیگر را نشان می دهد. این تابلو از همان نمایش اولیه توجه بسیاری را به خود جلب کرد و آثار آن را می توان در کارهای دیگر نقاشان این سبک همچون اوژن دولاکروا و ویلیام ترنر دید. تلاش این تابلو در نشان دادن یک حقیقت ناخوشایند، واقعه برجسته ای در سبک نوظهور رمانتیک در نقاشی فرانسه بود. تصویر اشخاص (مثلا ساختار عضلانی دقیق شخصی که پرچمی را برای کشتی نجات تکان می دهد) کلاسیک هستند اما واقعی بودن حس ناامیدی در افراد و حالت احساسی کمپوزیسیون این اثر را از طبقه آثار کلاسیک خارج می کند.
اصول رمانتیسیسم
۱- اهمیت دادن به فردیت و احساس هنرمند.
۲- در این مکتب احساس به خاطر احساس و عاطفه به خاطر عاطفه اهمیت دارد.
۳- عدم تبعیت از قوانین ثابت و پیروی از امیال ذهنی.
۴- بر تر شمردن عواطف انسانی و مسائل معنوی (رمانتی سیسم در نقاشی با عبارت برتری و غلبه احساس بر عقل توصیف میشود).
۵- استفاده از هنر به عنوان وسیلهای برای تحریک احساسات.
۶- نمایش فضاهای خیال انگیز و اسرار آمیز و حالت غیر عادی آشفته و گاه جنون آمیز انسانها.
۷- نمایش هیجان طوفان و طبیعتی سر کش شیوهای پر از حرکت و رنگ را میطلبد.
۸- آزادی؛ بدین معنی که هنرمند هر بخشی از زندگی را که خواست میتواند آزادانه به تصویر بکشد.
۹-رمانتیکها با نوعی حالت عارفانه به زندگی مینگرند (کشف و شهود).
۱۰- کوشش برای فرار از واقعیت که افراط رمانتیکها در این اصل باعث پیدایش جنبش واقعگرایی شد
رمانتیسم انگلیسی
در سدهٔ نوزدهم انسانگرایانی مانند شاعر و مقالهنویس انگلیسی متیو آرنولد (به انگلیسی: Matthew Arnold) (۱۸۲۲-۱۸۸۸) واژهٔ فرهنگ را برای ارجاع به آرمانهای پالایششده برای افراد بشر که به بهترین نحو در جهان اندیشیده و گفته شدهاست به کار برد. این مفهوم از فرهنگ با مفهوم آلمانی بیلدونگ (به آلمانی: Bildung) قابل مقایسهاست: «… فرهنگ جستجوی کمال مطلق از طریق ابزارهای فهم دربارهٔ همهٔ چیزهایی است که به انسان بستگی دارد؛ بهترین چیزی که در جهان اندیشیده و گفته شدهاست”.
در عمل، فرهنگ به یک آرمان ممتاز و نخبهگرایانه بازمیگشت و با فعالیتهایی مانند هنر، موسیقی کلاسیک و آشپزی اشرافی همراه بود.[۶] از آنجا که این اشکال فعالیتها با زندگی شهری عجین شده بود، فرهنگ با تمدن (City از ریشهٔ لاتین Civitas) بازشناسی میشد. منظر دیگر جنبش رومانتیک دربردارندهٔ علاقه به فولکلور یا موسیقی محلی بود که به بازشناسی فرهنگ غیرنخبگان انجامید. این تمایز اغلب به عنوان چیزی تلقی میشد که فرهنگ عالی را که عمدتاً به گروه اجتماعی حاکم مربوط است از فرهنگ پست جدا میکند. به عبارت دیگر، ایدهٔ فرهنگ که در اروپای سدهٔ هیجدهم و اوایل سدهٔ نوزدهم توسعه یافت نابرابریهایی را در جوامع اروپایی منعکس میکند.
ماتیو آرنولد فرهنگ را در مقابل آنارشی یا هرجومرج قرار میدهد. دیگر اروپاییان پیرو فیلسوفانی نظیر توماس هابز و ژان ژاک روسو فرهنگ را در مقابل وضعیت طبیعی قرار میدهند. هابز و روسو معتقدند که بومیان آمریکا که سرزمینشان به وسیله اروپاییان تسخیر شد، از سدههای ۱۶ به بعد در وضعیت طبیعی به سر میبردند؛ این تضاد در مقایسهٔ «متمدن» و «غیرمتمدن» مطرح شدهاست. براساس این اندیشه ما میتوانیم برخی کشورها و ملتها را نسبت به دیگران به عنوان متمدنتر و برخی از مردم را فرهنگیتر تلقی کنیم. این تقابل به نظریهٔ داروینیسم اجتماعی هربرت اسپنسر و نظریهٔ تحول فرهنگی لوییس هنری مورگان انجامید. همچنان که برخی منتقدین بحث کردهاند که تمایز میان فرهنگهای عالی و پست ناشی از مجادله میان نخبگان و غیرنخبگان اروپایی است، برخی دیگر از آنان استدلال میکنند که تمایز میان متمدن و غیرمتمدن چیزی جز مجادله میان قدرتهای استعماری اروپایی و مستعمراتشان نیست. دیگر منتقدین سدهٔ نوزدهم پیرو ژان ژاک روسو این تمایز را میان فرهنگ عالی و پست پذیرفتهاند اما همچنین پالایش و پیچیدگی فرهنگ عالی را در نظر گرفتهاند. آنها این تغییرات را به عنوان توسعهٔ غیرطبیعی، ابهامآفرین و انحراف از وضعیت طبیعی مردم میدانند. این منتقدین موسیقی محلی (چنانچه توسط طبقهٔ کارگر ساخته شده باشد) را بیان راستین شکل طبیعی زندگی میشناسند، در حالی که موسیقی کلاسیک در مقایسه با طبیعت و زندگی خالص، سطحی و منحط به نظر میرسد. به همین سیاق، این دیدگاه، اغلب مردم متکی به فطرت را مردمی غیراهلی تصویر میکند که به شکلی اصیل و غیرمصنوعی ساده و سالم زندگی میکنند و به وسیلهٔ سیستم سرمایهداری بهشدت طبقاتی غرب دچار انحطاط نشدهاند.
در سال ۱۸۷۰ ادوارد تایلور (۱۹۱۷-۱۸۳۲) این اندیشههای مبتنی بر فرهنگ عالی در برابر پست را برای طرح تئوری تحول مذهب به کار برد. براساس این تئوری، مذهب از شکل چندخدایی بهیکتاپرستی متحول میشود. او در ادامهٔ مطالعات خود فرهنگ را به عنوان مجموعهٔ گوناگونی از فعالیتهای مشخصکنندهٔ انواع اجتماعات انسانی بازتعریف کرد. این دیدگاه راه را برای درک مدرن از فرهنگ هموار کرد.
رومانتیسم آلمانی
فیلسوف آلمانی ایمانوئل کانت (۱۸۰۴- ۱۷۲۴) تعریفی فردگرایانه را از «روشنگری»، شبیه به مفهوم بیلدونگ ارایه داد: «روشنگری خروج انسان از نابالغی خودانگیختهاست» او بحث کرد که این نابالغی از فقدان فهم و درک ما ناشی نمیشود، بلکه از نبود شوق اندیشیدن مستقل سرچشمه میگیرد. برخلاف این جبن فکری، کانت بر: شجاعت خردمندبودن (به آلمانی: Sapere aude) اصرار داشت. در واکنش به کانت، پژوهشگران آلمانی مانند یوهان گاتفرید هردر (۱۸۰۳- ۱۷۴۴) اظهار داشتند که آفرینشگری انسان که ضرورتاً پیشبینیناپذیر و در اشکالی فوقالعاده گوناگون رخ مینماید، همانند عقلانیت بشری حائز اهمیت است. افزون بر این، هِردر شکلی جمعی از بیلدونگ را پیشنهاد کرد: «برای هردر، بیلدونگ کلیت تجربیاتی بود که یک هویت منسجم و احساس سرنوشت مشترک را برای مردم به وجود میآورد».
در ۱۷۹۵ زبانشناس و فیلسوف بزرگ، ویلهلم فون هومبولت (۱۸۳۵- ۱۷۶۷) همگان را به انسانشناسیای فرخواند که میتوانست علایق کانت و هردر را درهم آمیزد. در دوران رومانتیک پژوهشگران آلمانی بهویژه آنانی که با جنبشهای ناسیونالیستی سروکار داشتند — مانند مبارزه و ستیز ناسیوناسیتها برای خلق «آلمان» ورای شاهنشینهای گوناگون و مبارزات ملیگرایان از طریق اقلیتهای قومی علیه امپراطوری اتریش – مجارستان — عقیدهای گستردهتر از فرهنگ را به عنوان «دیدگاهی جهانی» ترویج کردند. بر مبنای این مکتب فکری هر گروه قومی یک دیدگاه جهانی مشخص دارد که با دیدگاه جهانی دیگران قابلمقایسه نیست. با وجود شمولیت بیشتر نسبت به دیدگاههای پیشین، این رهیافت فرهنگی نیز همچنان اجازه میداد میان فرهنگهای «بدوی» و «متمدنانه» تمایز قایل شویم.
در ۱۸۶۰ آدولف باختین (به آلمانی: Adolf Bastian) (۱۹۰۵- ۱۸۲۶) برای «یگانگی روحی بشریت» به استدلال میپرداخت. او ادعا میکرد که مقایسهای علمی از همهٔ جوامع انسانی آشکار خواهد کرد که دیدگاههای جهانی متمایز، دربردارندهٔ عناصر بنیادی یکسانی است. براساس نظر باختین، همهٔ جوامع انسانی در مجموعهای از «ایدههای اصلی» (به آلمانی: Elementargedanken) شریکاند؛ فرهنگهای متفاوت یا «ایدههای قومی» (به آلمانی: Volkergedanken) انطباق محلی این ایدههای بنیادیاند. این دیدگاه راه را برای درک و فهم فرهنگ مدرن هموارکرد. فرانز بواس در این سنت پرورش یافت و هنگامی که آلمان را به سوی ایالات متحده ترک کرد آن را با خود به این کشور آورد.
قسمتی از قوانین فروشگاه
هیچ گونه مرجوعی کالا به هیچ دلیلی انجام نمی شود
ارسال سفارشات تهران، تا دو روز کاری پس از تسویه حساب انجام می شود، ضمناً شرایط ترافیکی و بارندگی بر آن تاثیر میگذارد
پازل ایران یک فروشگاه اینترنتی است و هیچگونه شعبه، نمایندگی، مرکز فروش و فروشگاه فیزیکی ندارد. روند سفارشگذاری و فروش آنلاین تنها از طریق سایت puzzleiran.com صورت می گیرد و شماره تلفنهای اعلام شده، آدرسها یا سایتهای دیگر به این فروشگاه مرتبط نیستند؛ پازلایران تعهد یا مسئولیتی در قبال محصولات یا خدمات آنها نخواهد داشت.
پازل ایران مسئولیتی بابت گم کردن قطعات توسط خریداران ندارد. تمام پازل های بسته بندی دارای تعداد کامل قطعات هستند و هیچ موردی مبنی بر کم بودن قطعات پذیرفتنی نیست. در صورتی که قطعه یا قطعاتی از پازل شما گم شده است یا به هر علتی اعلام خرابی قطعات می کنید، تنها شرکت تولید کننده مسئول آن است و می توانید از طریق اطلاعات تماس مندرج روی کالا با تولید کننده ارتباط برقرار نمایید و هیچگونه پشتیبانی یا مسئولیتی بر عهده فروشگاه اینترنتی پازل ایران نیست.
- تبدیل عکس به پازل توسط ما انجام نمیشود.
- خرید از پازلایران از هر طریقی به معنی مطالعه قوانین درج شده در صفحه قوانین سایت و قبول شرایط آن است.
- به قیمت ها دقت کنید. تمامی قیمت ها به تومان است.
- وقت خود را برای چانه زدن در مورد قیمت هدر ندهید، تغییری در قیمتها ایجاد نخواهد شد و تماس تلفنی یا درخواست مراجعه حضوری تاثیری در کاهش هزینهها نخواهد داشت.
- پازل ها دارای راهنما، نقشه،شماره، حروف، ورقه زیرین، صفحه زیرین و ... نیستند و تنها عکس روی جعبه کمک کننده خواهد بود.
- پازل ایران مسئولیتی بابت گم کردن قطعات توسط خریداران ندارد. تمام پازل های بسته بندی دارای تعداد کامل قطعات هستند و هیچ موردی مبنی بر کم بودن قطعات پذیرفتنی نیست.
- نماد اعتماد الکترونیک enamad و درگاههای پرداخت بانکی، نشاندهنده صحت و سلامت فعالیت پازل ایران است. با خیال آسوده خرید کنید
- قیمت و موجودی تمامی اجناس به روز است، پس تنها از طرح های موجود خرید کنید و منتظر ناموجود ها نباشید.
- به ابعاد نوشته شده دقت کنید و در نظر بگیرید که پازل را کجا چیده و تابلوی چیده شده آن را کجا استفاده خواهید کرد.
- در واردکردن آدرس ارسال دقت کنید و حتما شماره تلفن همراه اعلام کنید.
- امکان خرید حضوری وجود ندارد؛ پازلایران فروشگاه اینترنتی است.
- پس از ارسال سفارش امکان تعویض یا کنسل کردن وجود ندارد. ( صفحه قوانین سایت را مطالعه کنید)
- به هیچ عنوان در محل تحویل امکان تسویه حساب وجود ندارد و تمامی پرداخت ها باید از طریق سایت انجام گرفته باشد.
برای مطالعه کامل قوانین سایت اینجا کلیک کنید